من شهر کتاب خیلی دوست دارم.همیشه بعد از رفتن به اونجا کلی حالم خوب میشه، اصلا شارژ میشم. هیچ وقت هم به قصد خرید نمی رم ولی همیشه دست پر بر می گردم.حالا یا خودکار رنگی یا آلبوم موسیقی یا کتاب یا مگنت های عروسکی خوشگل یا بر چسب های شفاف قلبی شکل و...می خرم.حالا فک نکنید با یه بچه مدرسه ای طرف هستین هاااا نه،کلا عاشق این خرت و پرت ها هستم.
یه بار رفتم شهر کتاب نیاوران، یه آهنگی گذاشته بود... ریتم دار و شاد... اصلا یه حس خیلی خوبی این آهنگه به من داد، درجا خریدمش. اسم آلبوم "زیر بارون" هست، اولین آهنگش خیلی قشنگه.من موقع رانندگی که اینو گوش میدم ناخود آگاه پام می ره رو سرعتدیگه خدا بخیر کنه.
میدونید من یه ایدئولوژی در مورد انتخاب آهنگ دارم و اینه که آهنگ رو بر اساس خواننده انتخاب نمی کنم. آهنگ، در درجه اول باید به دل من بشینه حالا خواننده اش هر کی می خواد باشه.مثلا همین آلبومی که خریدم اصلا اسم خواننده هاش تا حالا به گوشم نخورده بود. برای همین هیچ خواننده فِیوُریتی ندارم.(نمی دونم چرا من در همه زمینه ها نظرم 180 درجه با بقیه فرق داره). یه بار یه بنده خدایی ازم پرسید کدوم خواننده رو دوست داری؟منم موندم چی جواب بدم!
گفتم شخص خاصی مد نظرم نیست مهم اینه که اون آهنگ به دلم بشینه
خب راست گفتم دیگه...ولی خداییش فقط احسان خواجه امیری هر آهنگی که بخونه من حتما گوش میدم.خیلی صداش قشنگه
اووووووووووووه ببین از شهر کتاب رسیدم به کجا
!!!!!!
همه اینا رو گفتم که بگم دیروز رفتم شهر کتاب مرکزی و برای اولین بار با حال گرفته از اونجا اومدم بیرون! یه بارم که به قصد خرید تصمیم گرفتم برم اونجا، از شانس من دو تا کتابی که می خواستم تموم کرده بود!! یه خودکار خیلی خوشگل دیدم با یه بسته برچسب که شکل بستنی بودن، نشد که بخرم... صف صندوقش اینقدر شلوغ بود که پشیمون شدم و رفتم گذاشتمشون سر جاشمثل اینکه اصلا به ما نیومده با قصد خرید بریم اونجا. خب من الان دلم دو عدد کتاب، یک عدد خودکار و یک بسته برچسب می خواد!!!دیگه کِی بشه برم اونجا...
وای گفتی.......... من عاشق شهر کتابم دیروز رفتم کلی چرخ زدم توش....
سلام عزیزم.
چه جالب ...همین که داشتم دیس کانکت میکردم کامنتتو دیدم.
اصلا غصه نخور.....ایشالله یه بار دیگه میری و هر چی میخوای میخری......اصلا اگه نشد بگو خودم برات بخرم.
رفتی پس شهرکتاب مرکزی...حیف تموم کرده کتابارو چی میخواستی حالا؟
کتاب "از دولت عشق" از کاترین پاندر و "صد سال تنهایی" از گابریل گارسیا مارکز.
کتاب خوب سراغ داری معرفی کنی ممنون می شم
میدونی منم دقیقن مثه تو هستم!ایرانی ها که بی خیال اصن فیوریت ندارم.مثلن قاطی خارجی ها صدای سلین دیون رو خیلی دوست دارم اما مثلن چنتا آهنگشو تو گوشیم دارم!منم اصن متعصب نیستم سرخواننده ای
چقدر خوشحالم که یه هم عقیده پیدا کردم
ولی راستش رو بخوای من خارجی زیاد گوش نمی دم چون اکثرا جیغ میزنن.مگر اینکه آهنگ ملایمی باشه.مارک آنتونی یه آهنگ داره خیلی دوسش دارم.خیلی ملایم و آرومه.متاسفانه اسمش رو نمی دونم چیه...
منم که فضوووول!چی میخواستی بپرسی یاسی؟
اومدم وبلاگت...
یاسی جون اگه حوصله خوندن کتاب از کامپیوتر یا لپ تاپ را داری, بی خیال شهر کتاب بشو. تو اینترنت پیداشون کن
عزیزم من وقتی زیاد به صفحه مانیتور نگاه می کنم چشم هام خیلی خسته میشن و سردرد میگیرم
وای منم عاشق شهر کتابم...تو هر شهری می رم اول از همه دنیال شهر کتابشم
پس این جور که میگی جهانگرد هستی و زیاد سفر میری؟
نه زیاد؛شرایطش نیست...
مثلا تو به شهری که دانشجوام )اول آدرس شهر کتاب و در آوردم)
یا عید امسال که سفر بودیم...
در مجموع هر وقت می رم تو شهر کتاب امکان نداره زودتر از نیم ساعت بیرون بیام
در حدی که...چند وقت پیش دانشگاه بودم و یه یه هفته ای خونه نیومده بودم مامانم با دیدن شهر کتاب کلی دلش برام تنگ شد که آخـــــــــــه اگه بهار العان بود .....
آخیییی عزیزم.خب این خیلی خوبه که تو هر شهری دنبال مرکز فرهنگی هستی.موفق باشی عزیزم.
من اسمتو می ذارم بهار شهر کتابی
خوبه؟