دفترچه عقاید

هر روز دنیا را با تازگی آن روز میبینم.

دفترچه عقاید

هر روز دنیا را با تازگی آن روز میبینم.

تقدیر - سرنوشت

یه مسئله هست که مدت هاست ذهن منو به خودش مشغول کرده و اونم مسئله تقدیر و سرنوشت.

مگه نمیگن تقدیر و سرنوشت هر کی از قبل نوشته شده و همراهش تا آخر عمر می مونه؟ خوب منم این قضیه رو تا حدودی قبول دارم ولی نه100%. اون درصدی هم که باعث میشه تا حدودی مخالف این مسئله باشم، قضیۀ اختیار و اراده انسان تو تصمیم گیری هاش در زندگی هست.

چرا باید اشتباهات خودمون رو گردن تقدیر و سرنوشت بندازیم و بگیم حتما قسمت نبوده...خواست خدا بوده که این طوری بشه و اون طوری نشه. بله خواست خدا هست درسته منم قبول دارم ولی این خواست خدا بودن هم شرط داره!! شرطش هم اینه که تو برای رسیدن به هدفت تمام تلاشت رو بکنی از هیچ چیز کم نذاری، اونوقت اگه نشد... دیگه اینجا میشه خواست خدا و قسمت و این حرفا.مثلا اگه من درس نخونم و کنکور قبول نشم باید بندازم گردن خدا و بگم خدا نخواست که من دانشگاه قبول نشم؟!!اصلا این حرف منطقیه؟؟؟

اما می دونید کجای این قضیه بیشتر فکر منو به خودش مشغول کرده؟ این که اگه برای رسیدن به هدفمون راه رو اشتباه رفتیم چی؟ اگه یه موقعیت تو زندگیمون پیش اومد و با بی تجربگی اون موقعیت از دست دادیم چی؟ اینجا تکلیف تقدیر و سرنوشت و خواست خدا و اراده انسان چی میشه؟ یعنی امکان داره موقعیتی تو سرنوشت ما رقم خورده باشه و بعد ما با انجام کارهامون اون موقعیت رو بپرونیم و در واقع سرنوشتمون رو با دستای خودمون تغییر بدیم؟؟؟یعنی اختیار و اراده انسان باعث میشه که سرنوشتی که برامون نوشتن رو تغییر بده؟؟شما چی فکر می کنید؟؟؟

پ.ن1 می دونید چیه؟من دچار عذاب وجدان اشتباهم شدمبرای همین باعث شد که این پست رو بنویسم.خداییش هر نظری داشتید بگید هاااااااا.شاید یه خرده از بار عذاب وجدانم کم بشه. در ضمن می دونم همه تو زندگیشون اشتباه میکنن ولی بعضی اشتباهات رو آینده آدم یا بهتر بگم رو سرنوشت آدم تاثیر میذاره!!همش پیش خودم فکر میکنم که نکنه اون موقعیت جزء قسمت من بوده و من باعث شدم که بپره؟

نظرات 8 + ارسال نظر
هاچ زنبور عسل جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:38 ب.ظ http://shm88.blogfa.com

سلام یاسی جون ماهی رو هر وقت از آب بگیری تا زه است ولی مواظب باش زیاد تو دست نگیری بکشیش

سلام عزیزم
ولی برای من کاملا بر عکس شد.اینقدر شل گرفتمش که از دستم لیز خورد و پرید...

مامیچکا جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:10 ب.ظ

والا به نظر من اینا همش توجیهه... خدا نخواست اصولا یه نوع توجیه مثبته برای اینکه زیاد هم تلخی شکست رو احساس نکنیم...
ولی اصولا برای هر کار اشتباهی به نظرم باید تاوانی پس داد...باید درسی گرفت وقتی اون درس رو گرفتی میشه گفت که نباختی..
به نظرم انتخاب باعث میشه که تقدیرمون رو خودمون تغییر بدیم...

و من الان دارم تاوان اشتباهم رو پس میدم.امیدوارم اینقدر شاگرد خوبی باشم که بتونم این درس رو خوب یاد بگیرم و خوب هم به موقع اش جواب بدم. راستش رو بخوای یه خرده می ترسم. میترسم از اینکه اشتباهی رو دوبار تکرار کنم.

ابراهیم شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 05:20 ق.ظ http://namebaran.blogfa.com

ساعت 23 شبکه تهران این سریال رو پخش می کنه روزهای فرد فکر می کنم

مرسی

ابراهیم شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 05:25 ق.ظ http://namebaran.blogfa.com

منم بارها در این باره فکر کردم ولی هیچ وقت به نتیجه ای نرسیدم .

مقوله پیچیده ایه

احسان شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:38 ب.ظ

با سلام
خب من اولین باری هست که به وبتون سر میزنم اون هم کاملا اتفاقی.
قبل از هرچیز از اشنایی با شما خوشحالم.
در مورد تقدیر و سرنوشت خودم خیلی خیلی به این موضوع فکر کردم. ببین هر انسانی با توجه به قدرت انتخاب و اختیاری که خدا بهش داده (همون عقل!) میتونه راه و مسیرش رو خودش با قدرت تفکر و تعقل انتخاب کنه و وارد اون مسیر بشه. هر انسانی میتونه خودش سرنوشت خودش رو بسازه. همون بحث قضا و قدر هست که توی کتاب دینی دبیرستان خوندیم.(نمیدونم الان اون مبحث به دانش اموزا درس داده میشه یا نه اخه من 4 سال پیش فارغ التحصیل شدم) حالا قضا و قدر یعنی چی؟ یه داستان کوتاه تعریف کنم. یه روز امام علی (ع) همراه یکی از دوستانشون به دیواری تکیه داده بودن و اون دیوار از استحکام کافی برخوردار نبود و ممکن بود که ریزش کنه. برا همین امام علی از کنار اون دیوار بلند شدن و در مکان دیگه ای نشستن. همراهشون از ایشون میپرسه که چرا از قضای الهی میگریزی؟ یعنی اگر بنا باشه تو بمیری خواه از کنار دیوار خراب فرار کنی یا فرار نکنی خواهی مرد و اگر بنا نباشه صدمه ای ببینی, باز هم در هر صورت محفوظ میمونی. ایشون جواب میدن که از قضای الهی به قدر الهی پناه بردم.یعنی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که اون مکان برای من امن نیست در نتیجه از اونجا دور شدم. فکر کنم این داسان بتونه جوابگوی پرسشت باشه.
در مورد قسمت اخر پستت:
تو در اون زمان یه تصمیمی گرفتی و بهش عمل کردی. تموم شد و رفت. بعد به این نتیجه رسیدی که تصمیمت اشتباه بوده. سعی کن درس عبرت بگیری و دیگه اون اشتباه رو تکرار نکنی. زندگی اونقدرهام سخت نیست.
امیدوارم موفق باشید.

سلام
خیلی ممنون از اینکه وقت گذاشتید و پست منو خوندید و خیلی مفصل و کامل جواب دادید.راستش تصمیم دارم چند تا کتاب در این زمینه بخونم تا دیگه حسابی برام رفع ابهام بشه.
منم از آشنایی با شما خوشحالم.بازم ممنون

شوکولات دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:36 ب.ظ http://mamasho.persianblog.ir

بی خیال بابا......خودتو ناراحت نکن....

توت فرنگی روی خامه دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:50 ب.ظ

تقدیر که هست ولی همه اش چند راهی هایی جلوی ما هست که با انتخاب هر کدوم تقدیرمون هم عوض می شه.

منم از این چند راهی ها می ترسم.باید خیلی حواسمون باشه که بهترین رو انتخاب کنیم

کیانادخترشهریوری سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:02 ق.ظ

در دایره قسمت ما نقطه پرگاریم...

بلی بلی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد