دفترچه عقاید

هر روز دنیا را با تازگی آن روز میبینم.

دفترچه عقاید

هر روز دنیا را با تازگی آن روز میبینم.

پست غرغرووووو

اگه بدونید من الان چه حالیم؟اگه بدونید من الان چقدر عصبانیم؟اگه بدونید من الان چقدر دارم از دست خودم حرص میخورم؟اگه بدونید چقدر دلم می خواد خودم رو خفه کنم؟

من امروز صبح به مدت 30 ثانیه خر شدم و در این 30 ثانیه طلایی یه تصمیم وحشتناک گرفتم.یعنی اولش اصلا به نظرم وحشتناک نبود هااا تازه خیلی هم عاقلانه بود ولی الان که این تصمیم اجرا شده و بدون نتیجه موند وحشتناک شد.

الان می دونید دقیقا مشکل من چیه؟ مشکل من اینه که من مانتو ندارم. یعنی مانتوی نو و مدل جدید ندارم.

من الان مااااااااااااانتو می خوااااااااااااااام...

هفته پیش دوستم چندتا خرید داشت با هم رفتیم بیرون.منم اصلا قصد خرید کردن نداشتم یعنی چیزی مد نظرم نبود.ولی به جای دوستم من یک عالمه خرید کردم و خوش و خندان و پر انرژی اومدم خونه.توجه کردید که اصلا قصد خرید نداشتم.تازه به خودم هم کلی تبریک گفتم که بالاخره دارم یاد میگیرم که بدون وسواس خرید کنم. تو این مغازه گردی ها دو تا مانتو فروشی رفتیم و من از دو تا  مدل خوشم اومد دقیقا هر کردوم از یه مغازه. ولی نخریدم با این استنباط که حالا که عجله ای ندارم شاید جای دیگه مدل قشنگتر پیدا کردم.

ولی ای دل غافل...از اونجایی که من از اون روز تا امروز اصلا وقت نکردم که جاهای دیگه برم سر بزنم دیشب تصمیم گرفتم که امروز صبح برم و اون دوتایی که دیده بودم رو بخرم. که صبح، یهویی تصمیم گرفتم برم جایی که تا حالا نرفتم یعنی شرق تهران.وااااااااای خدای من...یعنی صد تا مغازه رفتم و هزارتا مدل دیدم.نمی دویند چه مدل های مزخرفی چه جنس های بدی...اصلا یادش که می افتم سردرد می گیرم.تازه اون طوفانی که شد و گرد و خاکی که تو حلقم رفت بماند...حالا مریض نشم خوبه!!

آخه یکی نیست به من بگه دختر جان تو که از هر مدلی خوشت نمیاد...تو که از هر جایی خرید نمیکنی...تو که فقط جاهای خاصی میری برای خرید که مختص خودتن...تو که هنوز چشمت دنبال اون دوتا مدله...تو که هر مدلی که میبینی میگی، ولی اون دوتا که قبلا دیدم یه چیز دیگه بود...مگه آزار داری که پا میشی میری تا اون سر دنیا؟؟؟

من یه موقع ها خیلی تو خرید مشکل پسند میشم....راه حلی برای رفع این مشکل پسندی دارین؟

اگه دوباره از این تصمیم های طلایی نگیرم،فردا میرم اون دوتا رو میخرم ولی از اونجایی که همیشه شانس با من یاره،دست رو هر چی که میذارم اگه همون موقع نخرم،چند روز بعد که برم کلا یا دیگه از اون مدل نداره یا از اون رنگی که من خواستم نداره یا سایزم رو نداره.

حالا اگه اون دوتا مدلی که دیده بودم رو نداشته باشن چی؟دق میکنم هاااااا.

تجربه نوشت1:از من به شما نصیحت هر چیزی که دیدیدو خوشتون اومد همون موقع بخرید.اصلا این فکر رو نکنید که ممکنه جای دیگه چیز بهتر پیدا بشه.

تجربه نوشت2: پست شهر کتابم یادتونه؟امروز فهمیدم که من اصلا نباید به قصد خرید برم بیرون.چون همیشه دست خالی بر میگردم.

پ.ن1 یه مانتو پوشیدم،تنها چیزی که برای زورو شدن لازم داشتم یه نقاب و کلاه بود.آخه این چه طرح هایی که میدن؟

پ.ن2 از رفتار فروشنده های مثلا محترم چیزی نمیگم چون دیگه همه میدونیم که یه جنسی رو چه طوری میخوان به آدم قالب کنن.حالا من بیچاره به این لاغری ها، میگه این مانتوئه خیلی خوب جمع و جورت کرده!!!!یعنی کارد میزدی خون من در نمیومد

پ.ن دارم از خستگی غش میکنم...

نظرات 9 + ارسال نظر
ابراهیم شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:04 ق.ظ http://namebaran.blogfa.com

سلام
منم روی لباس حساس نیستم و فقط ساده باشه برام بسه . ولی اگه از چیزی خوشم بیاد حتما می خرمش این عادت همیشگیمه . و اصلا دوست ندارم هر لباسی هم بپوشم .
البته اگه به قصد خرید هم برم توی اولین مغازه تمام خرید هام تموم میشه .

سلام
اتفاقا من اصلا اهل مد و این حرفا نیستم.فقط اگه لباسی بهم بیاد و به دلم بشینه میخریمش.

شوکولات شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:28 ق.ظ http://mamasho.persianblog.ir

اعصاب نداریا....

والا اگه هر کی جای من تو اون شرایط بود همین وضع رو داشت

هاچ زنبور عسل شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:34 ق.ظ http://shm88.blogfa.com

فک کن وقتی پستتو می خوندم همش اینجوری تصورت کردم
ولی من تجربه نوشت ۱ هم انجام دادم ولی بعدش پشیمون شدم عجله هم خیلی خوب نیس .
حالا من یه تجربه دیگه بهت می گم :همکار زنداداشم
می گفت :وقتی یه چی می خرم برای خرید بعدیم همینطور هر جا میرمو نیگا می کنم تا علاوه بر اینکه موقع خرید وقتم زیاد تلف نشه بعدهم تونسته باشم همه جارو دید زده باشم تا بتونم بهترینهارو بخرم
راستی رمزو دریافت کردی پس نظرتو نذاشتی ورفتی

دقیقا درست تصور کردی

ن.ف.س شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:24 ب.ظ http://royayeshirin.persianblog.ir/

منم یه بار رفتم اون طرفا واسه خرید کلی پشیمون شدم.
کلا خریدای جوگیریانه خودمو خیلی دوست دارم ولی هربار که بصورت برنامه ریزی شده میرم خرید یا هیچی گیر نمیارم یا عین چی پشیمون میشم از خریدم

پس مثل همدیگه هستیم

مامیچکا شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:14 ب.ظ

یاسی بیا تبریز بریم انیل برات مانتوی 90 تومنی بخریم....
اصولا مانتو خریدن برای من از شوهر کردن هم سختتره
من هم دقیقا همین حس رو دارم که به قصد خرید برم هیچی نمی خرم...
منم می خوام بیام تهران...

انیل کجای تبریزه؟من جا موندم از اونجا!!!
جدی میای تهران؟اومدی خبرم کنی ها...

Gemini شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:37 ب.ظ http://leogemini.blogfa.com/

یاسی منم با تجربه نوشت 1 موافقم!رو من هم اینطوری بیشتر جواب میده!
عزیزم انقد سخت نگیر به خودت!فدا سرت

قربون تو عزیزمچشم دیگه سخت نمی گیرم

مامیچکا شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:22 ب.ظ

ببین تربیت رو می شناسی دیگه اره؟؟ میدون ساعت منظورمه..
روبروی تربیت نوشته گالری انیل

بلی بلی می شناسم...متوجه شدم...برای دفعه بعد ایشالا

کیانادخترشهریوری شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:21 ب.ظ

حالا اون دوتا چه طوری بودن؟اطلاعات پلیز

یکیش که خیلی ساده اس.دو تا جیب کوچولو قسمت بالا تنه اش داره و یه کمربند چرمی.اون یکی هم به درد مهمونی می خوره...کمر به پایین طرح های چاپی داره بعد یه تور خیلی ظریف هم روش کشیدن و مدل یقه اش هم توریه.اصلا چی گفتم.فک کنم مدلش با اون چیزی که من توصیف کردم زمین تا آسمون فرق داشته باشه

دفترچه خاطرات من در فرنگ دوشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:40 ب.ظ http://mydiaryinabroad.blogfa.com/

اشکالی نداره یاسی جون , اینم یک تجربه است دیگه :)
تونستی بخری اون دو تا مانتو را!

بله اما همون طوری که گفتم شانس با من یاره! اون رنگی که دیده بودم سایزم رو تموم کرده بود!!!مجبور شدم یه رنگ دیگه بگیرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد